انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها
انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها


ای کسانی که بدون رفقای قدیم به شمال می روید

ای تو روحتون ...

چه سلفی باشی

یا عکس سلفیت را ببینم

یا سکسی شده باشی برای احرار شام

من داعشت را داغ میکنم

و تمام هسته های هلو های خورده ات را در معابدت

می اندازم

آنقدر از خودت جهاد نشان بده

که نکاحت مورد قبول خدا هم باشد

ای مجاهده ی پاره ی خون آلود

من نیز تو را چنان به سمت پله های ترقی می نمایم

که ندانی مجاهدی یا داف

جایگاه جهادت آباد

تو چقدر مومنی به ستون های برافراشته ی شام


تمام حرف هایی را که اخته بودند

گفتم

و شنیدی

رسالت بی آغاز ما

تا انتهای خیابان، یکطرفه است.



با تمام وجود غمگینم

مثل وقتی که زن نمی سازه

مثل وقتی که دوست میمیره

مثل وقتی که تیم می بازه

...



ش.ن

خدایم بتی بود که شکستم

و خودم را خواب دیدم

که خدایم مرا شکست