انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها
انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها

دنبال دنباله میگردم اما ندارم

ختنه

مدیر برنامه های یک بی انتهایی محض شده ام 

و ستاره هایی را برای نچیدن در خاک گود خودم میپرورانم 

ای ساکس ها و استاکس ها 

نت های مرا چنان یافته اید 

که انگار نطفه هایی را از هیچ به خاکستر رسانده ایم 

انگار تمام بیست و چند سال پیش از این ختنه شده بودم هر روز  

و هر روز مرا از ته بریده بودند 

بی سنبل 

حالا من و تمام درازی هایم برای شره شره رنگ 

که از خاک اندارو بار انداز و فیتو تا ضربه ی فنی راست راست را می رویم  

اما تو چنان مست مانده ای انگار تمام عمرت را ویاگرا نخورده ایی 

و من چنان راستم انگار در میان خم شراب خوابانده اندم ‌, هزار سال 

و هزار سال از جلو تا آبش مثل سیل بررد تمام پاکستانت را 

آب های زمزم وار و نوشابه های آب دار 

و دیگر چیز های آب دار 

چک و لقد و آلت تناسلی  

و چقدر خشکسالی بد است  

وقتی همه بدنبال آبند و ندارند و خشکیده اند دندو 

و رفتندو نیامدندو 

ما هم نمی ماندندیم 

و دگر حتی نوار های بهداشتی غزه را با ضبط دو لبه هم نمی شود گوش داد  

که همه گوشها خونین و مالین و مثله است 

و حرام اگر تو بخواهی با من بی هنر عشقبازی کنی 

حیف تمام هنر هایم را دم در نجاری راستین , با صلیبی آویزاندم و بستی سنتی خریدم 

و اکنون هنری ندارم که بخری و صلبی کنی و بروی .... 

و بروی ...

باران

آه خدای من 

چقدر خوب شده ایی 

چقدر می بارد 

اما تو که قهر کرده بودی  

نمیباراندی؟؟!!!!! 

آخ 

فرو رفت در من 

خدای من  

آلت تناسلی خر بر این روز ها می بارد 

روزهایتان پر بار  

خانه تان آباد 

رفت در ما 

در شما نرود  

دسته دسته 

فوج فوج

دیروز یه آلت تناسلی خر بهم زدن در حد لالیگا 

کره بز مثلاْ دکترا از فرانسه گرفته . بیشعور عصر برگشته میگه من دیگه تمایلی به همکاری ندارم 

آخه بیشرف حد اقل دو سه هفته قبل باید اطلاع بدی تا من برم یه کاریو پیدا کنم 

شانس مارو باش 

رو پول این کار حساب کرده بودم حتی واسه آبان ماه تالار اجاره کرده بودم تا عروسی کنیم 

حالاهیچ

محدب


خوب که به خودم نگاه میکنم‌‌‌. انگار تمام زندگیم تو یه آینه محدب گیر افتادم 

اولش زندگی تنگ .همه چیز باریک و دور 

وسطش گشاد . دقیقاْ گشاد اما نه چیزای خوبش فقط ماتحتم گشاد ه

آخرشم احتمالا تنگ مثل ... دختر شوهر ندیده