انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها
انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها

برای ساختن چیزی لازم نیست

جز شهید همت!!!!!

آنچنان در تناسخم

که نسخ قانونی شده ام

و نقضم کن

تجدید نظر طوفانی من


لعنت به تو هیتلر

لعنت به من 

که چقدر از تو دورم تا در کوره آدم سوزی مهمانت شوم 

یا انقراض نسلم دهی

به جان تمام هیتر های برقی

بدجور سردم

خاموشم

فیلتر شده ام

و تو سیگار مارلبرو پایه بلند!!!!

این همه سر و دست شکسته اییم که چه؟؟؟

این همه چراغ روا و کون لق پیکان زده ایم که چه؟

این همه با پیکان کون لق روا زده اییم که چه

کل چه ها را اگر صف کنم 

باز هم اندازه تمام افسوس هایم نمیشود 

که امروز شد 

کاش شدنت را میشد زود تر تأخیر انداخت 

کاش

کاسه صبرت پر از آبگوشت بود و من پیاز

تخم چپ درویش هم گندید

قسم به اقامه هایی که هنوز قائمه اند

فائقه شده ام 

و زندگی واثق ترین هایش را موثقاً در من وثوق می کند

و چنان هر روز شب در من میرود

که انگار به گشادی خودم هم معترضم

آه چنان قیام کنم

بر خود

انگار چگوارا را سلاخی کرده ام.