-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 23:18
از تو بیزارم به اندازه ی عشق
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 08:44
برای ساختن چیزی لازم نیست جز شهید همت!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 08:25
آنچنان در تناسخم که نسخ قانونی شده ام و نقضم کن تجدید نظر طوفانی من
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 22:13
لعنت به تو هیتلر لعنت به من که چقدر از تو دورم تا در کوره آدم سوزی مهمانت شوم یا انقراض نسلم دهی به جان تمام هیتر های برقی بدجور سردم خاموشم فیلتر شده ام و تو سیگار مارلبرو پایه بلند!!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 22:02
این همه سر و دست شکسته اییم که چه؟؟؟ این همه چراغ روا و کون لق پیکان زده ایم که چه؟ این همه با پیکان کون لق روا زده اییم که چه کل چه ها را اگر صف کنم باز هم اندازه تمام افسوس هایم نمیشود که امروز شد کاش شدنت را میشد زود تر تأخیر انداخت کاش کاسه صبرت پر از آبگوشت بود و من پیاز
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 شهریورماه سال 1392 16:40
تخم چپ درویش هم گندید قسم به اقامه هایی که هنوز قائمه اند فائقه شده ام و زندگی واثق ترین هایش را موثقاً در من وثوق می کند و چنان هر روز شب در من میرود که انگار به گشادی خودم هم معترضم آه چنان قیام کنم بر خود انگار چگوارا را سلاخی کرده ام.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1392 12:47
اهل هیچ جا نبودم نا اهل نا اهل
-
بر خواستن
جمعه 25 مردادماه سال 1392 22:46
هنوز سحر نرسیده رستخیزم را ببین چنان برخاسته ام و بر خواسته است انگار چوب سرخ کالیفرنیایی شده است. چنان بر نامه ات را در هم خواهد ریخت انگار نه بری داشته ای و نه رویی رویت را چونان چسب چوب بزنم انگار تمام شب چسب خورده ایی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 22:39
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده و ز آب دیده ی ما این سنگ آسیا کن
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مردادماه سال 1392 23:35
به استرالیا هم اگر مهاجرت بکنم که نخواهم کرد باز هم داغ تو آتشم خواهد زد جهانگیری تو اولین معاونی هستی که سوخت مرا و آخرین هم نخواهی بود اسحاق باشی یا استفراغ دهانت سرویس!!!!!
-
سوختن
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 07:01
بعضی چیزها خیلی درد داره. اونقدر زیاد که نصفه شب از خواب بیدارت میکنه و نمیذاره بخوابی تا اینکه صبرت لبریز بشه و ساعت 6:54 صبح بیای پای اینترنت و پروین اعتصامی بنویسی. وقتی اون کسایی رو می بینی که همقدت هستن ولی به خاطر هیچی ازت بالاترن، از فرق سر تا ته مقعدت میسوزی و قطعاً نمیتونی کاریش کنی. وقتی به خاطر کارای دیگران...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 23:17
دیشب یه آخوندی توی رادیو صحبت میکرد (برنامه سحری)در مورد دنیا دوستی و اینجور چیزا یه شعری هم واسه مزین کردن فرمایشاتشان استفاده کردند که مصرع اولش رو یادم موند عیناً برای مزین کردن وبلاگ ازش استفاده می کنم "دین به دنیا فروشان خر اند ..." در ادامه این مصرع بنده هم اضافه میکنم "دین به دنیا فروشان خر اند...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 مردادماه سال 1392 15:10
حرفی نداریم برای گفتن و نوشتن، جز لعن دائم بر پروفسور و پیروان راستینش امید آنکه در آتش خشم اجانبه بسوزند تا ما جای ایشان را گرفته، ملت را چپاول کنیم.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 مردادماه سال 1392 19:07
خانه ضحاک آباد حداقل مار به دوش خاک بر سر ما مارها تو کو.... مان فرو رفته آخ روغن حیوانی ناب شیر شتر خورده ی من درد دارم انگار هرشب زفافم میکنند از درد این 6000 تومان که ریختم به حساب بانک صنعت و معدن
-
درود
شنبه 5 مردادماه سال 1392 23:35
آنان که معتقدند به آفتاب سلامی دوباره باید کرد قطعاً نمی دانند که خواسته یا نا خواسته آنچه مهمتر است نان روز است برای سکس نیمه شب با دشمنان تا دندان مسلح و رفتن به مسلخی که سلاخش پرفسوری دیوانه است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 21:37
راست ترین استوانه تاریخ را دارم چنان که میل پرچم کیانی بوده و هست و چنان ایستاده ام که بیضه ام رو به پایین است خاک ها هم اگر از عراق بیایند و اگر هزار با عقیمم کنند باز هم تخمم را میپراکنم مبان سر و پا های گم شده سیاه چادر ها بر پا میکنم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 23:55
در چنان حیرتی فرو رفته ام که خود نیز مانده ام چگونه این همه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!! واقعاً چگونه این همه؟؟؟!! چنین باسنی!!!! آه مگر معجزه شاخ دارد یا گوش مخمل کلاً از این همه انتظار خسته ام نه دجالی نه امامی نه کاری نه پولی نه بارپرداخت قسط و نه ارزانی کاندوم و من چنان حیرت زده ام که بر ران های تو مینگرم و سینه ات را که انگار...
-
زمانه
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 21:31
در چنین نگون بختیی تنها فر ایزدی ماست بند اعظم است که می تواند نجات مان دهد اگر هم ندهد به زود دهانده اش می کنیم.... دهانه واژنت را چنان زمانه گشاد خواهد کرد که دیگر هیچ وقت دستشویی نروی وقتی حامله ایی یا چنان حاملت میکند که تا ابد بارور شده باقی بمانی و دامن کوتاه بپوشی چنان زمانه دگرگونت کند انگاه گوسفند پوست کنده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 12:43
سوسک های سکسی ساس میشوند و میکنند و می شوند..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 تیرماه سال 1392 15:40
نه تنها حوصله ای نیست بر نوشتنت بلکه لاجرم است همچو شیرابه ایی از خود بیرونت بیفکنم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 19:13
آخ چقدر گران شده ایی کاندوم هم اگر بودی ارزانت می کردند تو مگر چه ایی؟؟؟؟ کلید و تدبیر و امید و بامیه عسلی
-
چنین!!
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 23:15
چنین گفت زرتشت!! چنین گفت من وقتی مبعوث شدم و کتابم را برای خوابیدن و خندیدن نازل کردم نه باران و نه خیابان و نه حتی انتخابات هیچ کدام به اندازه ی کرانچی تند و آتشین داغ نیست. داغ ترین قطب شمال جنوبی ترین نقطه ی آرزوهای من است درست گند زده ترین نقطه ی عشق... خوب یا بد
-
خانه ها
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 22:44
خانه ها خاطره ها بوسه ها راه ها رفتن و رفتن و رسیدن و نرسیدن و نرسیدن و ... خاک بر سر ماه وقتی تمام 14 روزه اش قرص دیازپامی نمی ارزد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 22:35
وقتی برای نوشتن نیست خط خطی کن راه راه گوره خری حرف نزن داد نکش وقتی برای خواب نمانده تاب نمانده نی روگاه اتمی بوشهر مانده و دل لرزه های من خنده هایت را زیپ کن جیبت بگذار خاموش نشوی!!!
-
هفت پیکر
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 17:50
بلاگ اسکای عجب پوست انداخته ایی!!!! و مار هفت سر شده ایی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 22:01
خایه هاتان مستدام ما در خانه خوابیده ایم لنت چسپانده ایم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 خردادماه سال 1392 21:05
زیر ضل آفتاب که باشی و دلت خنکای بهار را فریاد بزند انگاه که عربی چنان در درونت فرو کند که انگار تمام دنیا در تور رفته آنگاه معنی واقعی بهار عربی را می فهمی!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 21:42
اگر کاندوم اختراع میشد و در آن شب نحس کاندوم میزدند!!! یا حتی موقعش که شد بیرونش می آوردند اکنون چنین نبودیم فقط 111 سال پیش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 17:41
خاندانی از اسپرماتوییزم ایجاد خواهم کرد و تمام دنیا را همانند ویروس آنفولانزای h1 n1 فرا خواهم گرفت آنگاه حتی بوسه هایت هم رنگ مایه ایی شیری رنگ و چسپناک خواهد گرفت و من وتو و توک پستان های عشق!!!!!!!!!!!!!! پنیر خامه ای هم که باشی یا نون میان میم و ه ات که افتاد باشد بازهم اگر ولی باشی یا قلی باشی فقیر باشی یا اصلاً...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 19:12
داد از این خانه ویران آخ چقدر میلنگیم میل لنگییم؟ کج شده ایم؟؟؟