انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها
انتها و بوسه

انتها و بوسه

انتها رسیده ها

فردا پاگشاست

دسته تو بردسته ی کلت

پیشانی من مهر نمازت

چشم تو سو به هدف

سینه ام معبد تنگ نگاهت

خاطرت خاطره هایم را زایاند و رفت

عمیقم من

آه لت

خانه ام با تو عجب می خانه ایست

راه امن و مإمن هر دیوانه ایست

نیمه گمٰ،نیمه پیدا ،ژرف ژرف

گفتن از تو؛آیه ی دردانه ایست

چشم هایم روشن است،دور نیست

خون من دریای خیس باران خورده ایست

برف بر روی زمین سفره ایست

پیش مهرت عشق دنیا سخره ایست

با یادت علم پا میکنم

پا میکنم میله

تو راه راست را در من نمودی باز

خدارا گاه گاهی بزن حیله

و مکرو و مکر الله واله خیر الماکرین


و در مقابل خداوند به حیله دست بردند و خداوند هم بر ایشان مکر روا داشت و خداوند بهترین مکر کنندگان است