چشم هایم به راهت مانده و خیره سر از چشمت گریزی نیست
زود برگرد.خونابه از چشمم چنان جاریست که این عید و دو صد بهتر ندارد طاق سیلابش
زود برگرد.جهان چشم انتظار کیست؟
مگر عمری دگر مانده؟
مگر جانی که بر لب بود
زه وحش روزگار کج به جا مانده؟
زود برگرد.