وقتی صدایت نیست
تنهای تنهایم
وقتی که باران نیست
من بستر رودم
وقتی که چشمانت بر من نمی تابد
انگار تمام من سرد و مه آلود است
ای نور تنهایی
عید است دگر امسال
باز آ بازآ
اما نمی آیی
نمی آیی و من در شب
در ویل نا پیدا
همسان مجنونی اندر پی لیلا
بازآ بازآ