-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 04:01
در کمال افتخار و با قلبی سرشار از غرور بلاخره به عشق ابدیم رسیدم و دیروز در دفتر خانه رسمی ازدواج شماره 6 عقد کردیم خدا رو صد هزار مرتبه شکر اول سال 90 مشهد بودم از امام رضا خواستم که تو این سال ما رو به هم برسونه خودم حتی فراموش کرده بودم که چی خواسته بودم چون اینقدر مسیر رسیدن رو دور میدیدم که حتی فکر داشتن بهاره رو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 21:35
بد جور دستو بالم تنگه خدا دست و بال هیچکی رو نبنده
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 21:33
باران برف نیمه شب بوسه و من شرمنده تر از پیش
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 16:19
هزاران بار آزموده امت تو هر بار سرفراز تر از پیش مرا به دندان گرفته ای تو نیمه تمام خوبی هایی ممنونم تقدیم به تو....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 22:14
عقدی با تو خواهم بست از کوه ها به چشمانت اشنا تر دیرینه عهدی تازه میکنم تو انچه را که میخواهی داری و من حماسه میخوانم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 21:19
یه کار پاره وقت بهم پیشنهاد کنین
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 13:33
فردا شب یعنی شب بعد از روز جمعه میرم خونشون باهاش حرف بزنم مهریه تعیین کنم دلم به دادم برس
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 16:49
بریم تو فاز ماچ و موچ
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 22:42
اینجا خدای عشق باران و رگبار خشکسالی بیداد هوای مرگ من با تو در آمدن بهار دلشوره و باز هم دلشوره راستی که چقدر قد خم کرده ایم تو چقدر بر ما سوار میشوی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 19:59
من و بیهودگی های باسن
-
ثبت اسناد
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 19:46
بیا دست نیافتنی ترین بوسه بیا تا تو را تا امتدادت سر بکشم تو برای منی تو اسب ترین نجیب قلب منی دلم مست تر از شلنگ هایی است که تخته می کردی تو را نمی خوابانم دگر باره برج های دو قلو با هیچ بن لادنی دوست نمی شود برج هایت را برای من آماده ساز سند خورده ایی؟ سندت میزنم به نام مبارک نیمه شب
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 بهمنماه سال 1390 19:42
پدرم چند روزی بود که مدام اصرار میکرد برام بره خواستگاری دقیقاً خواستگاری اون دختری که یه عمره در حسرت داشتنش میسوختم؛البته نباید فکر کنید این یه اتفاق تصادفی بوده؛اون میدونست من کی رو دوست دارم. شب بیستم بهمن بهشون زنگ زدن و رفتن خونشون؛با وجود اینکه من سربازم ؛اما به نظر میرسه قبول بکنن.به نظر میرسه اون مال من میشه....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 21:35
دلم میخواد ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 14:48
بعد این همه مدت در جواب اونی که میگه کارتو برات درست میکنم به شرط اینکه با من باشی بهم میگه نمیدونم چیکار کنم یعنی کاره براش مهمه و اینم که اون میخواد باهاش باشه ... سر دو راهی گیر کرده نمیدونه چیکار کنه من میگم فدای سرت عزیزم برو باهاش باش ؛برو سر کاری که اون برات جور کرده و هزینشم اینه که باهاش باشی بی خیال اون...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1390 21:48
فدای تمام بد بینی هایت چگونه میتوانم از تو بنویسم وقتی وفق مراد ما هیچ می بارد؟ اما هیچ نترس این آلپرازولام ها را بردار و به شام بگریز وانمود کن که بریده ای آبلیمو شده ای ماست و خیار باش اما در نهان خانه من چیپس دروغ ماست بر ما تمام روزمرگی شب را کناره بوسه هایت طی میکنم اما کویر ها فراوان در پیش کشته باریش زنده ها بی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1390 15:59
این متن ایمیلیه که دوستم علی برام ارسال کرده فوق العاده زیباست روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ ' خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگوجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 22:00
چند روزیه بد جور نگرانم خواهرم حالش همچین خوب نیست دست و دلم به نوشتن نمیره خدا شفاش بده
-
بورس
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 21:43
دارم به این نتیجه میرسم که اصلاً تو بورس استعداد ندارم رتبه '1088' در بین 1251 شرکت کننده واقعاً فاجعس
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 19:03
ای ٰتو بودی تو بودی مرا آنچنان نمودی که هرگز نتوانستم قد راست کنم خدا رحمتت کند پاره شدم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 23:13
من عاشق ماچ و موچم؛البته فقط و فقط با یه نفر خوشمزه ترینم با تمام وجود میلیسمت بوسه اثر فرانسیسکو هایز
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 23:07
تو یه وبلاگی نوشته بود که حرفا رو باید زایمان کرد .البته دقیقاً اینو نگفته بود ها ؛اما یه جوری این معنی رو میداد اما الان بحث من اینه اگه بعضی از حرفا رو سزارین کنیم چی؟ یعنی این زایمان طبیعی باشه خوبه یا اینکه ببرنت یه جایی یه چوری با دو سه تا کشیده آب دار و دوسه تا ناخن امبردست دیده حرفا رو سزارینت کنن ؟ اصلاً اگه...
-
ببین
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 19:58
عشق من تو را با تمام وجودم mark all میکنم انگاه تمام انتهای وجودم را به ضمیمه دوغ خسته اش که تراشیده شده تقدیمت میکنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 22:36
حوای من تقصر از شیر خام خوردن ماست شیر خام خوردیم و راست شدیم و بعد قد راست کردیم و بعد راست راست راه رفتیم و بعد در راستای یک خیابان... عشق راست کردیم راست گفتیم و راست شنیدیم و بعد در تنهایی راست کردیم و شیر خام خورده ای دیگر پدید آوردیم تا وقتی او نیز راست شود همه ما به راه راست هدایت می شویم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 22:21
کمرنگ شدی ؟چرا ؟ پررنگی بهت نمیساخت؟ شاید خودم شیلنگ رو گرفتم توش کمرنگت کردم خدا از من نگذره که منم ازش نمیگذرم خدا حقمو از خودش بگیره خدا بره شبا بخوابه مطمئنم آلپرازولام میخوره چون روزهام منگه همش خوابه فکر کنم خیلی لبنیات میخوره آخه داره همه چیزو سفید میبینه ای بابا چی بگم!!!! خدا از هیچ کسی نگذره
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 21:36
از هیچ به ترک پست رسیدم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1390 19:29
ساعتهاست در شوکم دلم خسته و گرفته و .... اما باید به بیعت ابر ها رفت
-
صبروری کن؛صبوری
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 22:19
یافتم اینهم پاسخ تمام سوال های ذهن مشوشت: خدا + دنیا +اونا + اینا+ دوستا + سایر مسائل همه دست به دست هم دادن تا با تمام وجود آلت تناسلی یک حیوون نفهم رو در بخت و اقبال و شانس و کلاً همه چی ما فرو کنن پس یه جایی یه جوری یه وقتی این آلت تناسلی به پستت می خوره صبر داشته باش صبر داشته باش
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 22:00
فیلترینگ را ترکاندم تو چطور آنچنان که زایمان زن را می ترکاند فیلترینگ من را ترکاند و من در مهندسی معکوس با داش آکل ها فیلترینگ را ترکاندیم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 18:49
شب خوابیدند دو نفر صبح بر خاستند و سه نفر بودند آه ای خدا چگونه همه چیز را بر روی دور تند میگذاری؟
-
لذت داشتن عزیز ترینم
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 15:59
گشته ام و نیافته ام ای خدا اگر یافتی شماره همراهم را که داری؟ با پیامکی خبرم کن هر چند همیشه انقدر سرت شلوغ است که یادت میروم