-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:32
وقتی نوشته هام خونده نمی شن دلم میخواد برهنه بنویسم
-
پروین واره ایی از الاغ
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:14
چقدر آسمان مسخره دار می شود وقتی ذلیلانه می روم هم خانه محبتت شوم چقدر سقف تنگ آسمان گشاد می شود وقتی مثل همیشه قهر می کنی تمام سوراخ سمبه های تنگم را یکی یکی گشاد میکنی چقدر گشادر میشوم غزلِ اخته میشوم پریود دلیرانه وسط گود می شوم تمام رنگ ها را برای تمام نوارهای غزه بفرست دارم میسوزم نمیدانی بنزینی که مرا می سوزاد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 17:12
همه چیز از آنجا آغاز شد که چیزی برخواست و هیچ فرودگاهی برای برخواستنش نبود ناگاه عمیق ترین ترک خوردگی دنیا مأمن دل تمام قله ها شد وای چقدر ذلیل میشویم وقتی دره می شویم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 21:59
گاه گاهی می شود
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 23:44
از اولشم از این طرح هدفمندی یارانه ها خوشم نیومد تعریف از خوده(هرچند من عاشق تعریف از خودمم) شم سیاسیم عالیه از اول گفتم شکست میخوره. باید برم وزارت خارجه تا یه ساله همه مشکلاتو حل کنم به هر حال هوار مردم و مسئولین مردمی در اومده .این طرح به درد لای جرزم نمیخورد البته کلیتش خوبه ها اما تو این اوضاع سیاسی و جامعه بین...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 17:59
لذت خواباندن یک مانکن در آب نمک مثل طعم دلنشین رانیِ خنک تلمبه زدن بر چاه گشاد مثل افتادن در مقعد باد آن ماه گرفته گی که می سوزاند تقدیم تو باد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 20:53
چشمه ات جاری خانه ات آباد باغت پر آب روحت شادی هر روز من است دلت عجب استعمارگریست آبادم کردی نوش جانت خانه های خالی جدول نوش جانت سرویس مدارس در شب
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 22:05
مهتاب چقدر بیهوده عاشق شب می شود وقتی این فاحشه شب روزها در آغوش نیمه دیگر زمین میخوابد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 23:32
ای کسانی که در جنس مخالف به سر میبرید(1)شایسته است که موافق شوید(2)باشد که رستگار شوید(3)و اگر نشوید ج رستگاردانتان را به سوی رستگاری رهنومن میشویم(4)
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1391 07:44
هشت هزار سال پیش هنگامی که هنوز خورشید داشت می زایید آنگاه که شراب مست نبود هنگامی که حوا در پی معشوقه ای در به در بود من آنگاه و نه در خواب عاشقت بودم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 23:19
میگذشتم اما باز هم باشویه ی گریه هایت خیسم میکرد تو کدام باران را باراندی؟ کدام نیمه ی من سیلاب راه انداخت؟ مگر چقدر میتوان گذشت و نماند؟ باید ماند تو برای ماندنی نه برای رفتن خانه ام باش خالی اما مملو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 21:50
همسر عزیزم میدونم که همیشه به یادمی منم همیشه به یادتم و عاشقانه دوستت دارم ای کاش مشید میتونستم عشقمو بهت با واژه ها شرح بدم اما افسوس که واقعاً این تنها کاریه که نمیتونم انجامش بدم دوستت دارم و آرزو میکنم همیشه کنارم باشی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1391 22:09
آه چند وقتیست که نخوابانده ام تمام بدی هایم را در آب نمک
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1391 20:43
آخ ای مفت خور چرا ماشین اداره را که پلاک شخصی است میبری آبادان؟ خدا لعنتت کند.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 22:23
چرا و چگونه میتوان این نقشه های لعنتی oviنوکیا را برگوشیم نصب کنم در حالی که pc suits حرامزاده همواره پیغام میدهد که سرویس مشکل دارد.حامدا تو که دستی بر اتش این کامپیوتر داری چیزی بگو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 23:04
وای چقدر عرب شده ام اما تفاوت من در سیخچه مردانگیم می باشد و عجبا که عربی چون من حقیر باشد در حالی که تمام روز ها شن های ته دریاچه را با تمام مردانگیش نوازش میکند و من فقط میگوی بلندی،بلندی،بلندی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 07:43
سال نو شما مبارک سال خوشی داشته باشید ایشالا توفیق زیارت کعبه و مدینه و حرم های امامای شیعه در عید های متوالی نصیب تون بشه
-
12
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 21:04
برای لیسیدن تو و برای تمام انچه می خواهم و نه تمام آنچه از تو میخواهم پوشیدنی ها مثل شکلات دور بستنی جوبیست برای من چقدر مزاحم و خوشمزه و تو چقدر مزه ات متفاوت خواهد شد وقتی تمام پوشیدنی هایت شکلاتی شود خیس خورده ترین عشق برای نم ناک ترین لحظات تقدیم تو باد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 14:50
سرویس رایگان پرستیدن تو تو تمام آنچه ای که بوده ایی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 19:06
داره سال نو میشه همیشه آخرای سال دلم هوای حرم آقا امام رضا رو میکنه یا امام رضا ماشین ندارم پولم ندارم امام شوق دیدنت رو دارم یا امام رضا خودت درستش کن الهی پیش مرگ پسر زنده ت بشم تو جورش کن دلم همیشه تو حرمته دوست دارم بیام نوکریت.تو جورش کن
-
غبار
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 00:38
تو کمی بشتر از تمام تارنما های دنباله دار نیاز به فیلتر شکن داری سالهاست من تورا فیلترانده ام و چکانده امت ماشه ات را خواهم چکاند منفجرت خواهم کرد در تمام لحظات انتحارم ماشه ات را دما دم می چکانم به دمام میروم و در میان تمام اعراب از خدا بی خبر یا شاید با خبر با تمام وجودم و انتهای آنچه نیستم تو را انتحاراْ بالا خواهم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 23:49
ندامتگاه شماره ۱۲۸ من مجنون نود باره ام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 20:24
فردا پاگشاست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 اسفندماه سال 1390 22:25
دسته تو بردسته ی کلت پیشانی من مهر نمازت چشم تو سو به هدف سینه ام معبد تنگ نگاهت خاطرت خاطره هایم را زایاند و رفت عمیقم من
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 اسفندماه سال 1390 17:04
آه لت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 اسفندماه سال 1390 14:58
خانه ام با تو عجب می خانه ایست راه امن و مإمن هر دیوانه ایست نیمه گمٰ،نیمه پیدا ،ژرف ژرف گفتن از تو؛آیه ی دردانه ایست چشم هایم روشن است،دور نیست خون من دریای خیس باران خورده ایست برف بر روی زمین سفره ایست پیش مهرت عشق دنیا سخره ایست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 اسفندماه سال 1390 09:25
با یادت علم پا میکنم پا میکنم میله تو راه راست را در من نمودی باز خدارا گاه گاهی بزن حیله و مکرو و مکر الله واله خیر الماکرین و در مقابل خداوند به حیله دست بردند و خداوند هم بر ایشان مکر روا داشت و خداوند بهترین مکر کنندگان است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 10:41
شاید از این همه انتظار میترسه یا از باباش شاید از اینکه دنیا به قشنگی رویاهاش نباشه به هر حال میترسه یا شاید من حس میکنم که میترسه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 18:53
کسی نیست بهش بگه .... ما زن و شوهریم دیگه از چی میترسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 18:48
نمیشه به امروز گفت روز دوم زندگی مشترک امروز روز دوم دوری مشترکمونه بهش گفتم بیا بریم بیرون اما نیومد فردا تعطیلم اما باید برم در بنگاه ماشین داداشمو براش بفروشم میدونم فردام اگه بهش بگم بازم نمیاد ظاهراً بیشتر دوست داره با خواهراش باشه امروز فقط رفتم در خونشون و عقد نامه رو بهش دادم از دستش ناراحت بودم اما بهش نگفتم...