-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 21:31
شیفته شدم ده شیفت پی در پی شیفته در شیفت شب و اکنون من و شیفت و شیفته و شیافت چقدر به شب محتاجم سزار تو را تا امشب می نوشم اسب می شوم سرد و چرب و خاک خورده شمبلیه ها را در شیفت شب شیافت کن من محصور بوسیدنم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 21:23
گلشیفته ی عزیز تصاویر سراسر ثوابت را دیدم ای کاش دوزش را بیشتر میکردی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 18:27
دیشب چقدر شعرم می آمد و امروز در این یخچال بیش از هرچیز دستشویی دارم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 20:12
گویند لحظه ایست برخواستن عشق آن میلگرد با تمام مخلفات تقدیم تو باد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 19:08
و چرا کسی نیست؟ ایکاش نبود هیچ به جز دریا در باد در یاد و نهایت در خواب گذشته ها و گشت ها من و 110 خواب ارشاد دیده بدون تو هرگز هرگز نمیبارد برف نمیبارد باران بدون تو هرگز خدا را نخواهم دید در عرش در فرش در رود در ماست من نمی بینم بی تو خود را حتی در آینه ها من نیستم هرگز بی تو
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 19:30
هیچ نیست از من تا داشتن لحظه های بوییدنی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 16:27
مهمترین سوال هستی اینه که تنگه هرمز رو باید با چی بست؟ اصلاً تنگه ها رو چطور باید بست؟ اصلاً آدم چطور تونست اولین تنگه رو ببنده؟ بهترین راه کار برای بستن تنگه های آب دار چیه؟ چه موشکی برای چه چور تنگه ای مناسبه؟ موشکی که برای بستن تنگه ها به کار میره باید آب دار باشه یا نه؟ اصلاً با یه موشک میشه تا چند بار یه تنگه رو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 18:30
چشم تا ابد به تو روشن باد روحم را با تمام پستی و بلندی هایش کوچک و بزرگ تقدیم به تو
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 16:38
به نظر من آمیزش از آموزش بهتره
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 13:43
با تمانای وصالت هر دم دم من از دم تو گرم تر است خانه ات خالی و مبهوت خدا خواسته ام از دل تو صاف تر است من به بی حرمتی ماه سر اپرده دریدم دیشب مرگ من از دم مسیحایی تو پاک تر است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 22:23
اکنون تو را میخوابانم و چنان با اسب شمر بر تو میتازم که ... وای عمر سعد کتیبه بارانی من لشکر در خواب بیند ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 22:15
لاش بر لاش نامه ای که بر تو نوشته ام بگذار لاش لاش کباب از نون لواش لاشک من هر وقت حس لاشکی میکنی آه بر شعر آلت های من ببار ای لواشک ماه پنجم فرحزاد بگذار لاش لاش
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 12:38
گاهی به تو سر میزند دلم گاهی هوای باور تو گاهی خودت نه همیشه ای و نه همیشه ام و نه اندیشه ام به غیر تو راه دارد راه راهی من گربه ای را دلم حجله رو به دجله ماتحت گشادش کردند و مرا بوییدند و به تو بخشیدند وای بر خدای ماست و مگنوم وای بر ما اگر از خود نشانی جوییم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 12:56
خدایا به خاطر هیچی که بهم ندادی ازت ممنون نیستم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 22:13
خزیده بودم آرام در قاب تنهاییم حرای بی انتهای بوسه ها وای چقدر ملس میشوی وقتی می باری چقدر دلتنگ شیهه های پاره اتم وحی تو در دلم نشست ام قوزکم درد نمیکرد گوزکم درد میکرد گشادم و صدایت در گشادیم گم شده است من از نوشتنت نمیبرم من از فستیوال چرت آمده ام چتکه ننداز های ...! چرا چرت میبافی مگر خبرت نیست مبعوثم از هیچ به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 آبانماه سال 1390 20:30
در معرض یه خطر بزرگم.باید درستش کنم.و إلا آبروم میره،هیچ.باید بریم و از شهر و دیارم سفرکنم.عجب داستانی شد این زندگی من
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 آبانماه سال 1390 22:14
اینکه نیستی و هیچکی متوجه نمیشه یه امتیازه اینکه باشی و هیچی نفهمه ،اینم یه امتیازه اینکه نباشی ،این بهترین گزینه برای انتخابه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 10:14
هیچ عیدی به من ربط نداره من همیشه تو عاشورام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 آبانماه سال 1390 17:31
اوضاع پیچیده شده خیلی.دارم میترسم خدا عاقبت مارو به خیر نکرد.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 23:03
گند زدم به این همه یدیختی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 آبانماه سال 1390 22:56
برای نبودن به چه چیری محتاجم به نبودن با تو؟ به شکستن در خود؟ به تمنای وصالت هردم سنگ بر شکم خاطره هایم بستن؟ دم به دم میخوانم روزهای گره خورده به ننگ روزهای صوم حرام روزگاری در دود روزهایم همه خاکستر و سرد شب نشین همه شبها شده ام
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 آبانماه سال 1390 17:42
چنین گفت نره خز قلی میرزا،آن پیر خرابات ابد تا زه دستانت میرسد کاری نکن زان سبب که به هیچ ،هیچ ندادند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 آبانماه سال 1390 12:54
خدایا بد جور خوابیدی پاشو ظهر شده دهن ماهم سرویس شده انگار وقتی به مارسیدی معتاد شدی؟ شبا بیداری و ما خوابیم روزا ما بیداریم و تو خوابی نکنه رفتی به خواب زمستونی این همه دعا این همه ناله کجایی؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آبانماه سال 1390 18:39
بر زمین و زمان لعنت آمین
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1390 09:51
خواب رفته بودم گریه هایت را ستون کن من سقف می شوم
-
تقدیم به دنیا
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 15:51
آتشین فاحشه رودبار ترین فخر چهان من در فجر چشمان تو از تو گذشتم ای داغ شده از آز تمام بیگانه پرستِ پست و پلشت رود لعل لبانت مال بریانی خودت از تو بی هوده چشم داشتم اکنون بر بستر من نیست جز 69یی گم شو راز هایت با بوس هایت مال خودت داغ نشو من خوابیده ام بر نخیزانش که دگر رستخیزی نیست تمام تو برای من پریود بود من چشم به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 10:18
اینجا در روح من همینجا که هیچ جایی نیست دریا گم شد و مرداب نشست روح بی چاره ی من از نامه ی اعمالش از محمل گل در خونابه ی خویش نست اینجا همین جای در یایی و پست کلبه ام خاک شد و خاک درت بر دامن چرکین نشست با تو ای روح خدا پیشه ی خوب روح دربند من از اول ایمان به ره کفر نشست اینجا،همینجا درون روح خسته ام که خواب میبرد از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 مهرماه سال 1390 20:40
ظالم از عشق تو درویش شدم تا ابد با همه بیگانه و با دیو ددان خویش شدم همسنگر مطرب و گبر شدم تا سر حد جنون مست و پریشان و پرخاش شدم خامه نمودی به من و من از خامه ی تو ریش شدم ظالم از بهر خدایان عظیمت نظری پش از آنی که به صلیب دلت عیسی حیلوله شوم -----------------------------------------
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 16:18
امروز دوبار نزذیک بود گیر بیفتم اولیش رو با سر زبون در رفتم دومیش رو با فشار دادن پدال گاز دیگه از این کارا نمیکنم باید ازش بخوام منو ببخشه آخه برا اون بد میشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 مهرماه سال 1390 13:21
این چنین گذشت در نیمه تاریک جهانم عمری آغشته به غم درد و تنهایی و مرگ بسته تر از بخت، زبانم نیمه عریان و لال و تهی خوش ترین خاطراتم آلوده به مرگ دربان عشق بوده ام اما دژ هایم همیشه آلوده به فنا و فتح