-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 12:01
کاشکی آدرس اینجا رو بهت نمیدادم کاش نمیدونستی اینجا کجاس کاش همه حرفام مال خودم بود وقتی نمیمونی چرا باید ......
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 11:58
همش با خودم فکر میکنم دروغ گفتی.نمیخوای بیای.چرا احساس میکنم با من نمیمیونی.چرا؟ این یه حقیقته که دارم به این نتیجه میرسم تو دیگه خودت نیستی اونی که بودی منو تنها نمیذاشت.با من نمیجنگید .منو میخواست. تو نمیخوای. تو میخوای بری .این تنها حقیقتیه که بهش ایمان دارم
-
پستی آکنده از اندوه
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 14:43
متأسفانه امروز بعد سحر خالم فوت کرد. واقعاً ناراحت کننده و غم آوره وقتی میبینم سه تا بچه داره که یکیشون هنوزکلاس دوم ابتداییه. خدا رحمتش کنه.
-
هجوم و هجرت
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 01:05
آه چقدر سخت و غم انگیز است، بازی زمانه، وقتی قلبها به هم گره میخورند صد ها کوه از غم و افسوس مثل دزدانی که در کمین قافله ای نشسته اند بر سر محبوب و محبوبه خراب می شود.انگار تمام دنیا یک دور غریب شده دوستش داری اما به او نمیرسی ولی به کسی میرسی که دوستش نداری. خدا من این دور را نمیخواهم ،این میوه گندیده ،این عروس هزار...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مردادماه سال 1390 13:49
دریا میان ماست ما از کویر بدتریم رویای خام من با تو تجدید میشوم شهریور باش این کلاس آخر است من به تو نمیرسم تک نزن تمام پاتک خوردگان منم وای چقدر بوسه در کفم پودر کجاست من صابون نمیخواهم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مردادماه سال 1390 01:45
امشب به افتخار عشقت ایستاده میمیرم تو همه را به من بخشیدی من بی تو من نیستم چه اکنون بازگردی یا هزار سال دیگر دلم روشن و چشمم کف پایت همواره میمانم تو بمان
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1390 23:39
حوصله هیچ کاری رو ندارم تقریباً امروزم همش بیهوده تلف شد یا خواب بودم یا پای کامپیوتر یا پای تلوزیون کاش یه کم درس میخوندم اما الان خوابم میاد برای عذاب خودمم که شده تا ساعت دو ونیم سه نمیخوابم.فردام روز خداست فردا درس میخونم دیشب خواب دیدم که(گلاب به روتون).... ولش کن زیادی بی ادبانس که تعریفش کنم الان دلم میخواد یه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1390 17:04
شرراه را روشن مشروب از مشرب چه کسی می نخورم وای تو چرا از ما دوری دخترک پلت کجا کشیده؟ من همیشه به تو آسفالت میفروشم بیا نزدیک هم آوردت آمده چنان برویم که باز نگردیم بیا نطفه ام را در دریا بریز سلاح برکش دوشقه ام کن
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1390 11:35
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 20:37
های مردم افطار نکنید با شکم های گرسنه بیشتر میمیرید
-
نیمه شب و وام دادن
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 20:29
آه بستر رودخانه تو را میخواند ماهی شو من سنگلاخم بیا روبه مهتاب کنیم پشت به همه روبه محبوبه ی شب عریان شو حقیقت فقط عریان است تو غیر از حقیقت نیستی؟ بچرخ باز کن بالهایت را میگویم می آیم نترس هنوز بامداد نزاییده
-
بخواب آمدم
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 05:57
اگر نخوابیده ای بخواب و اگر مبخواهی بخوابی سوسک ها را بکش لیس نزن بخواب دریا دوراهی شده در ما باز باران من گفتم گل شیفته شده گفتی نه بخواب برهنه بخواب من لولیتا را میشناسم دیشب سی و پنج هزار باقیات صالحات داد رفت برو بخواب آمدم
-
از دل سلامت میکنم
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 04:09
برهنه شو من آمدم آماده کن سحری را برهنه شو خدای روزهای تازه شو من آمده ام
-
سی و هشت سانتی متری بستر
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 03:07
آه تمام پست های من چگونه میتوانم برای شما هم پدری کنم و هم مادری وقتی نیست مادری تا بزایدتان من نمیتوانم ندارم شکاف....................................... قاطعاً دیوانه شده ام جنون رمضان المبارک عربی اسلامی ایرانی آری چنین است ما سالهاست فریفته و سرخورده ایم همانا هرکه بمیرد دیگر باره نمیمیرد فریب نخورید امسال نمیرید...
-
سی و هفت دقیقه ظهر
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 02:48
وقتی که باید پرواز کرد چرا باید روی صندلی نشست؟؟؟؟؟؟ من آن ماست را دوست دارم که در آخر قصه مثل فحش پلید به ناموس جهانیان می ماسد به من نگو دوستم داری بگو از من چه می دانی تو معلم کلاس های آحر هفته ای یا زیتون رودبار . تو از من چه می دانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بهترین راه برای دانستن فاصله ایلام تا اصفهان این نیست که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 15:14
بیچاره حسنی مبارک روی تخت بیمارستان کشون کشون کشیدنش پای میز محاکمه بابا فرار که نمیکنه میذاشتین سالم بشه بعد الان به جای اینکه تأثیر مثبت بذاره محاکمه و باعث تسکین آلام خانواده های کشته شدگان مصر بشه باعث میشه یه دنیا با مبارک ابراز همدردی کنن
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 13:43
ای خون های پاشیده به شب ای خواب ناز پل های خواب رفته ای ماه زینت بخش ای گستاخانه ترین خواهش من ای متحیر و پیر و بهتر از ساز و آواز چه چیزی بهتر از جان دارم لحظه ای صد بار نه هزار بار فدای تو باد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 21:22
بوسه ها بر باد کوچه ها در مه مردمک و مردمکان شهر به شهر خط به خط ممتد و ممتاز خدا را دریاب سر چوبک سر دار ما همه زجر کِشیم ما همه زجر کُشیم مردمک روبه جواهر دارد پنجره یو به نیاز منو ساعت کوکی اما همگی رو به ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 19:06
بهتر که جز تو هیچکی نباشه بهتر که برم تو تنهایی بمیرم من بنده خاطرات سبز با تو بودنم من محتاج تصوراتمم وقتی تو کنارم باشی میگن 2012 دنیا تموم میشه،دروغه لحظه ای که رفتی دنیا برام تموم شد
-
متنی برای مردگان عشق
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 01:19
بخر،بفروش در این بازار بی انتها تنها کالایی که به ارزنی حسودی میکند سایه ایست ، همواره دعای سایه ها بدرقه تجارتت ،من خانه ام را در منتها الیه بوسه های بر باد رفته در قیامت مشکوک چشمانت وآستانه مقدس قهرت بنا ساخته ام خوش نفس باشد هر آنکه گفت غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را بهار ممتد،ای وسوسه ی تهدید و نماز ای رستخیز...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 19:52
زیبا ی دل بسته به راه آری تو را راه راه می بینم چگونه آسمان را دوباره ورق زنم آه،چگونه از میان دشت بوسه ها و خال ها سفر کنیم آه چگونه همبستر راز های نهان من شدی؟
-
اشک ،خدا .دوراهی
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 19:18
همیشه راه های گریزی هست هرچند ته دره گیر کرده باشی.اما گاهی در فراخنای زندگی ،پهنه هستی پیش چشمانت چنان تنگ می نماید که انگار جای تو و دلت در یک تن نمی شود.آنگاه مجبوری یکی را برگزینی ،یا تن بی دل یا دل بی تن.خوش به حال آنکه زاده نشد تا سر این دوراهی گیر کند.بد به حال ما،من و تو زیبا روی خفته در روغن و شب تو هرگز میان...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 00:46
این عکسو میذارم که یه حرکتی کرده باشم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 18:17
ای کسانی که به وبلاگتان سر نمی زنید به وبلاگهای تان زجوع کنید ،مبادا نظری داده باشند اهل دل،باشد که پاسخی درخور دهید
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 18:13
یه روز یه اتفاق جالب می افته .قطعاً اون روز من هنوز زندم.دارم قاه قاه به این زندگی میخندم.مستم اما شراب نخوردم اون روز نخورده مستم.یه روز یکی میاد اما اونی نیست که همه میگن.هر کسی منتظر اومدن کسیه که دوست داره بیاد کسه که لباس تنش،رفتارش و همه حالاتش به تعداد انسانهای روی کره کثیف زمین می تونه رنگ ،نوع و حالات مخطلفی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 01:21
این مطلب از خودم نیست و از یه سایت ورش داشتم این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده. توسط یک کودک آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره This poem was nominated poem of 2005. Written by an African kid, amazing thought : “When I born, I Black, When I grow up, I Black, When I go in Sun, I Black, When I scared,...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 00:45
شاید درست میگه شاید باید دل به دریا زد شاید نباید گفت شاید دل کندن مثل عمل جراحیه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 20:11
امروز حرف خاصی واسه زدن دارم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 02:14
زندگی ساغر بود که ریخت زندگی مهمان بود که رفت زندگی باران بود که شد من ماندم و ماندن تو من شدم و گشتن تو آبِ دیروز فرو شد به سراپای خیال من از این دلتنگی خود مغرورم من به تمام دربدری محتاجم زندگی بود که بود زندگی بود که نبود یکی بود و هزار بود و نبود اما دل شب تاریک است و دل من مهمان است شب،شب مهتاب است تا به تا خواهم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 02:13
من باورم را مثل بهار نو مثل محبت مادرم من باورم را بیش از مادرم مثل مثلث ثابت ثانیه ها دوست دارم من باورم را همچو بتی همچو خدای دریاچه و سنگ همچو داستان های مخمور شاهنامه میپرستم باورم دست خودم بوده و هست باورم روئیده باورم سبز است و سفید باورم میوه کال نیست باورم رسیده اما نگندیده باورم را آب ندادند باورم مثل شهید...