در چنان حیرتی فرو رفته ام که خود نیز مانده ام
چگونه این همه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
واقعاً چگونه این همه؟؟؟!!
چنین باسنی!!!!
آه مگر معجزه شاخ دارد
یا گوش مخمل
کلاً از این همه انتظار خسته ام
نه دجالی
نه امامی
نه کاری
نه پولی
نه بارپرداخت قسط
و نه ارزانی کاندوم
و من چنان حیرت زده ام
که بر ران های تو مینگرم
و
سینه ات را
که انگار سینمای چهار بعدی شده ایی
اما باز گرانی
مرغت شده ام
حیرتم را قورت بده
برای روز مبادا
بالن معده بگذار
مرغ گران نیست!گوشت افسانه است.
(ره)
بیا قسط های منو بازپرداخت کن
راستی اون ( ره ) آخر مال چیه؟
آه باز هم قسط ، دست بر روی دفترچه هایم مگذار که حسابم پر خون است،ضامن ها دیگر تضمینی ندارند فقط ضامن شده اند و پرداختی نه ؟ شوهانی را باید کشت!!!!
فرید است دستی که پاره می کند گرده ام
من گرده ات را پاره نکرده ام ، گردویت را پاره خواهم کرد تا دیگر افق مشرق این استان طلوع نکنی!!
شوهانا چطوری؟