این یه حقیقت محضه که خیلی از کارا دلیل نمیخواد
خیلی از کارا احتیاج به بهونه داره
اما ما همیشه همه چیز رو روی روالی میدونیم که توی زندگی اجتماعی وجود داره ما توی زندگی اجتماعی باید برای کارهامون بهانه خوبی داشته باشیم تا در نظر بقیه موجه جلوه کنیم
بعضی وقتا اونقدر درگیر این وضعیت میشیم که کارهایی رو که احتیاج به بهونه نداره هم به همین صورت انجام میدیم یعنی برای کارهایی که بی نیاز به بهونه هستند دنبال استدلال و دستاویز برای انجام اون کارا هستیم
یکی از این کارا لمس کردنه (قطعاً منظورم لمس کردن عاشقانه است) دست ها رو تو دست عشق گذاشتن و......
وای به حال ما مردم واقعاً داریم به کجا میریم
مگه این جامعه با ما چیکار میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهتر است بگی ما با این جامعته چی کار می کنیم ؟
وقتی برای اینکه پسره را راضی کنیم امشب باهامون بله .. حاضریم در ملائ عام هر نوع خوش رقصی براش بکنیم
اون وقته که میکشونیم این جامعه را که یه قسمتش معصومانه به منجلاب کشیده می شه
هیچ وقت خودت را مسئول دانستی در قبال کارهایی که می کنی
از اینکه توی خیابان کسی را لمس می کنی و باعث می شه رهگزری به شدت منقلب بشه و اگر جوان است دلش بخواهد و اگر پیره دلش بسوزه حال اضافی می کنی
نه ..
پس حقته وقتی پیر شدی یکی همین بلا را سر خودت بیاره
چون از هر دست بدی از همان دست هم میگیری
نگو که اگر این روابط خصوصی مختص محیط خونه باشه تکراری و خسته کننده می شه که ما خانم ها می دانیم همیشه چه طوری همه چیز را جدید و با حال کنیم
یه ذره فکر کن
از نظری که دادی بینهایت ممنونم
اما نه من تونستم منظورتو بفهمم و نه ظاهراً تو منظورمو گرفتی
به هر حال من مذکرم و هرگز در ملاء عام دست همسرمو نمیگیرم و اون هم هرگز در ملاء عام این کارو نمیکنه
من در مورد این فکر که همه زندگی ما تبدیل به یه پروسه شده صحبت میکنم نه در مورد مشکلات روابط نامشروع و شرعیات
من با زندگی ماشینی خالی از احساس مشکل دارم نه با اینکه شارع مقدس چه فرمایشی کرده و یا روابط در ملاء عام چه پیامد هایی داره
بازم ازت ممنونم