ورق ورق دلم را با سکوتم برایت فریاد میزنم دشت بوسه هایت برایم جهنمی شده از یادها راز عاشقیهایم را فقط چشم های خمارت میدانند چگونه رهایم کردی و در برزخی از اوهام بیقرارم کردی آه نمیدانم به کدامین دل شکسته نفرین شده ام که تاوانش شکسته شدن جام بلورین غرورم بود
ورق ورق دلم را با سکوتم برایت فریاد میزنم
دشت بوسه هایت برایم جهنمی شده از یادها
راز عاشقیهایم را فقط چشم های خمارت میدانند
چگونه رهایم کردی و در برزخی از اوهام بیقرارم کردی
آه نمیدانم به کدامین دل شکسته نفرین شده ام
که تاوانش شکسته شدن جام بلورین غرورم بود
هستی؟
آره