همیشه راه های گریزی هست هرچند ته دره گیر کرده باشی.اما گاهی در فراخنای زندگی ،پهنه هستی پیش چشمانت چنان تنگ می نماید که انگار جای تو و دلت در یک تن نمی شود.آنگاه مجبوری یکی را برگزینی ،یا تن بی دل یا دل بی تن.خوش به حال آنکه زاده نشد تا سر این دوراهی گیر کند.بد به حال ما،من و تو زیبا روی خفته در روغن و شب
تو هرگز میان من و دلم نماندی .تو رفتی